Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-28@08:03:58 GMT

چند نکته درباره جنجال "جتلمن" ساسی مانکن در مدارس

تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۰۲۵۲۰

امیر هاشمی مقدم؛ پرده نخست: در سال ۱۳۸۵ همکار طرح پژوهشی «جامعه‌شناسی مصرف موسیقی» بودم که دکتر محمد فاضلی انجام می‌داد  در گزارش آن پژوهش و پس از ارائه آمار به دست‌آمده از پرسشنامه‌ها و مصاحبه‌ها، نشان داده شد که «به رغم انواع و اقسام ممانعت‌هایی که برای دسترسی به ژانر‌های موسیقی پاپ لس‌آنجلسی اعمال شده، میزان استفاده از آن‌ها کاهش نیافته است و دو خواننده لس‌آنجلسی در صدر خوانندگان مورد علاقه گروه سنی زیر ۳۰ سال قرار دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این در حالی است که سیاست رسانه‌ای موجود، صرفا کاهش استقبال از موسیقی سنتی ایران را در پی داشته است» (فاضلی. ۱۳۸۶: ۱۹۱). البته در همان پژوهش به رشد موسیقی پاپ غیرحرفه‌ای انتقاد شده، اما این رشد برآیند مسائلی از جمله تغییر ذائقه موسیقایی مردم سراسر جهان و همچنین سیاست‌های نادرست ایران در برخورد با موسیقی است.

پرده دوم: نخستین بار، شب سال تحویل بود که در رستوران ایرانی‌ای در استانبول آهنگ جنتلمن ساسی مانکن را شنیدم؛ آن هم به‌عنوان آهنگ درخواستی گردشگران ایرانی‌ای که به استانبول آمده بودند. در دیگر روز‌های نوروز، در هر رستوران و تور و کنسرتی که همراه با گردشگران ایرانی در استانبول می‌رفتم، این آهنگ قطعا یکی از آهنگ‌های درخواستی‌ای بود که از دی‌جی‌ها می‌خواستند. آخرین بار هم روز سیزده به در بود که تور‌های زیادی از گردشگران ایرانی در جزیره «هیبلی» بودند و این آهنگ همچنان جزو پرطرفدارترین ترانه‌های درخواستی بود؛ بنابراین در تحلیل یافته‌های پایان‌نامه‌ام نیاز داشتم درباره این آهنگ هم بیشتر بدانم. وگرنه خودم بیشتر اهل موسیقی سنتی ایرانی هستم.

پرده سوم: دو روز پیش متن گفتگویم با یک ایران‌گرد را به خبرگزاری دادم برای انتشار. یکی از کار‌های جالبی که او می‌کند، اینست که با انجمن فرهنگی‌ای که در روستای‌شان تشکیل داده، هر نوروز با مینی‌بوس به یکی از نقاط ایران می‌روند. نوروز ۹۷ به روستایی محروم در استان سیستان و بلوچستان رفتند. جایی که مدرسه‌شان یک کپر بود. اما یکی از کودکان آن روستا که خیال کرده بود این‌ها آدم‌های پولداری هستند، از ایشان خواست برای‌شان مدرسه بسازند. درخواستی که خواب و خوراک این ایران‌دوستان را گرفت و بالاخره آستین بالا زده و به هر شیوه‌ای که بود، در کمتر از چهار ماه برای آن روستا مدرسه‌ای ساختند؛ هرچند هنوز بدهی‌ها را نتوانسته کامل پرداخت کنند.

پرده چهارم: کلیپ آهنگ جنتلمن ساسی مانکن در چندین مدرسه خبرساز شده و در صدر اخبار این روز‌ها جای گرفته است. وزیر آموزش و پرورش هم خواهان ورود پلیس فتا و برخورد با این مدارس شده. حتی از این هم فراتر رفته و در یک پیام توئیتری کوتاه نوشته است: «فریب یا نفوذ؟». همچنانکه راه مقابله با این مسئله (یعنی گسترش موسیقی پاپ و رقص میان دانش‌آموزان) را افزایش برنامه‌های نماز جماعت و دعا و... دانسته است.

درباره این چند پرده، چند نکته و دیدگاه هم بیفزاییم.

۱- علوم اجتماعی اگرچه در شکل کاربردی‌اش می‌تواند به گسترش اخلاق عمومی در جامعه یاری برساند، اما یک تفاوت جدی با دانش‌های مبتنی بر اخلاق و همچنین علوم دینی دارد. در حالی‌که علوم دینی و اخلاقی در پی «باید‌ها و نبایدها» هستند، علوم اجتماعی هدف‌شان نشان دادن «هست‌ها و نیست‌ها» است. یکی از دلایل ناکارآمد کردن علوم اجتماعی در ایران، فاصله بسیار زیاد باید‌ها و نباید‌های حکومت ایدئولوژیک با هست‌ها و نیست‌هایی است که اندیشمندان علوم اجتماعی نشان می‌دهند؛ بنابراین به جای آنکه به دنبال تعدیل این فاصله باشند، به حذف یا نادیده گرفتن علوم اجتماعی و دستاوردهایش می‌پردازند. صد‌ها پژوهش و گزارش علوم اجتماعی در این چند دهه نشان داده که شیوه برخورد مسئولان با پدیده موسیقی نه تنها نادرست است، بلکه خودش از عوامل اصلی گرایش به موسیقی پاپ غربی و ترکیه‌ای است. اما مرغ مسئولان همچنان یک پا دارد.

۲- در حالی‌که آموزش و پرورش در ایران قانونا بر دوش دولت است و تا پایان دبیرستان باید رایگان باشد، اما عملا بخش عمده این وظیفه بر دوش مردم و خیّرین است. چه در ساخت مدرسه و تجهیزش و چه در کمک اجباری‎ای که در هنگام ثبت‌نام و همچنین در طول سال آموزشی از پدر و مادر دانش‌آموزان دریافت می‌شود. در عوض، همین آموزش و پرورشی که در ناکارآمدی‌اش به کسی پاسخگو نیست، پای مسائل جزئی همچون یک آهنگ پاپ، به جنب و جوش می‌افتد. تا آنجا که وزیرش چراغ سبز می‌دهد به دستگاه‌های امنیتی برای ورود به امور مربوط به کودکان. همچنانکه برخلاف راهکار ساده‌اندیشانه ایشان، چندین دهه برنامه‌های فشرده نماز جماعت اجباری و... در مدارس اگر نتیجه‌بخش بود، اکنون باید آرمانشهر مسئولین ساخته شده بود. نگارنده خوب به یاد دارد در دهه ۶۰ دانش‌آموزان را به زور ترکه از دستشویی‌ها، زیر نیمکت‌ها، پشت شمشاد‌های باغچه و... به صف نماز جماعت می‌بردند. کودکان به برنامه‌های شاد خیلی بیشتر تمایل نشان می‌دهند. در همه جای دنیا اینگونه است. کودکان ایرانی هم متفاوت نیستند. شاید تنها تفاوت ایرانیان با دیگر مردمان جهان در این باشد که می‌دانند شاد بودن برای‌شان هزینه دارد و بنابراین کمی دست به عصا راه می‌روند و شادی‌های‌شان هم پنهانی و زیرزمینی است؛ اما کودکان هنوز نمی‌توانند این واقعیت را بپذیرند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: جنتلمن ساسی مانکن مدرسه آموزش و پرورش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۰۲۵۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حال موسیقی ایران خوب است

«به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. » این بخشی از گفته‌های علیرضا طلیسچی، خواننده شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند، تثبیت کند.

به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری، تولید و پخش رئالیتی‌شوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکه‌های نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامه‌ها که این‌روزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتی‌شو «زودیاک» است که با عنوان «شب‌های مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش می‌کند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می‌دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.

 سریال «شب‌های مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال‌۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتی‌شو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدی‌پور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداخته‌اند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است؛ خواننده‌ای که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تک‌آهنگ‌هایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفت‌وگو از حضورش در برنامه «شب‌های مافیا» می‌گوید و در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.

این روزها رئالیتی‌شوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. چطور شد که در برنامه «شب‌های مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟

از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور می‌توانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما به‌نظرم «زودیاک» شیک‌تر است و پیچیدگی‌هایش بازی را برای بیننده جذاب‌تر می‌کند.

خیلی‌ها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت می‌دهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟

شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. این‌طور نگاه می‌کنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بیننده‌های برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد ‌کنیم که امیدوارم به چنین نتیجه‌ای رسیده باشیم.

اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزه‌های مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامه‌های حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامه‌های خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک می‌کند، اما اینکه این برنامه‌ها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفه‌ای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمی‌رسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفه‌ای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکی‌دو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شده‌اند و اگر از این قبیل برنامه‌ها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی می‌کند.

پیشنهادی برای حضور در برنامه‌های موسیقی داشته‌اید؟

پیشنهاد داشته‌ام، اما علاقه نه، چون به‌نظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی به‌صورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقه‌ای می‌شود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.

این روزها بازار کنسرت‌های پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم می‌کند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟

به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سال‌های اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفه‌ای‌تر و صداهای قشنگ‌تر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون می‌آید و خودش را ترمیم می‌کند.

برویم سراغ مسئله‌ ترند شدن برخی از قطعه‌های موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه می‌شود که یک کار این‌طور دیده و شنیده و پرطرفدار می‌شود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته می‌کنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی می‌رسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر می‌کنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.

شما در قطعه‌های معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعه‌های احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟

اگر به تاریخمان رجوع کنید، می‌بینید که مردم ما پر از غم و غصه بوده‌اند و طبیعتا تمایلشان به آهنگ‌های شاد بیشتر است. در کنسرت‌ها هم همین‌طور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانواده‌اش کنار می‌گذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمی‌خواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگ‌های شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.

این روزها مدام نام خواننده‌های جدیدی را می‌شنویم که در فضای مجازی معرفی می‌شوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خواننده‌هایی را می‌بینیم که خیلی‌ها نمی‌شناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟

ما خوانندگانی داشته‌ایم که با یک قطعه روی صحنه آمده‌اند و بقیه قطعه‌هایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشته‌ایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده‌ و به‌تدریج معروف شده‌است. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.

به تجربه حوزه‌های هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر می‌کنید یا پیشنهادی داشته‌اید؟

من یک‌بار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر می‌کردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح می‌دهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده‌ و تصمیمات بعدی‌ام خبر ندارم.‌


رئالیتی‌شوها توانسته‌اند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی  را متحول کنند

در چند سال اخیر پلتفرم‌ها به کاربران امکان می‌دهند فیلم‌ها و سریال‌ها را به‌صورت آنلاین تماشا کنند و به‌سرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شده‌اند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریال‌های پخش‌شده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرم‌های نمایش خانگی و تلویزیون نشان می‌دهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کم‌کردن حساسیت‌هایی سعی در جذب هنرمندان و چهره‌های مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرم‌های پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتی‌شوها و برنامه‌های مسابقه که در شبکه نمایش خانگی ‌تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز به‌وجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمی‌تواند اوقات فراغت خود را پر کند.  بنابراین از یک‌سو پلتفرم‌های گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریال‌های خود توانسته‌اند با تمرکز بر جذابیت‌های داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامه‌های مختلف نشان داده‌اند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخش‌هایی موفق شده‌اند.
 البته دامنه صنعت سرگرمی ‌آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون ‌یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانسته‌ایم رقابتی با برنامه‌های خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامه‌ها توانسته‌اند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصل‌های آن را دنبال می‌کنند.
VOD‌ها طیف گسترده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌ها را از سراسر جهان به کاربران ارائه می‌دهند. این امر به‌معنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیت‌های برنامه‌های روتین است.
نمی‌توان منکر این موضوع شد که پلتفرم‌های نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کرده‌اند. این امر منجر به ایجاد شغل‌های جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VOD‌ها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا می‌کنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهم‌تری ایفا کنند. با رفع چالش‌های موجود، VOD‌ها می‌توانند به گزینه‌ای محبوب‌تر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و به‌طور قابل‌توجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.‌

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • آهنگ عاشقانه منوچهر هادی برای دخترش سوفیا (فیلم)
  • ویدئوی آهنگ عاشقانه منوچهر هادی برای دخترش سوفیا
  • حال موسیقی ایران خوب است
  • ۵ نکته درباره اعتراضات دانشجویی در آمریکا
  • نظر علیرضا طلیسچی درباره حضورش در شب‌های زودیاک و آهنگ پرطرفدارش «پاقدم»
  • داستان تیتراژ سریال دلیران تنگستان
  • سه نکته برای آموختن درباره صبر و عدم صبر از غزالی
  • رضا نصری: احتمال صدور حکم بازداشت نتانیاهو از طرف دادگاه کیفری بین المللی / برای مبارزه با اسرائیل هم که شده از جنجال‌آفرینی بپرهیزید!
  • نصری، حقوقدان بین الملل: برای مبارزه با اسرائیل هم که شده از جنجال‌آفرینی بپرهیزید!
  • هفت نکته برای کاهش وزن اگر فکر می‌کنید «ژن چربی» را دارید